loading...

TWICE - LAND

※ب جزیره وانس ھا خوش اومدین※

بازدید : 1382
شنبه 16 اسفند 1398 زمان : 3:26

wink نظراتون ب نویسنده السا دلگرمی‌میده وانس

قسمت سوم:«

+ پس برای انتخاب موقعیت درگروه

همه اب دهن قورت دادیم بعد جی وای پی با صدای بلند گفت:« نایون تو لیاقت برای موقعیت.»

دیگه حرفشو ادامه نداد و کاغذ رو به یکی داد تا بخونه. خوندو موقعیت‌ها رو همه فهمیدیم( موقعیت‌ها توی گروه)

بعد متن آهنگ رو دادن و گفتن باید سعی کنین که بخونین. اسم آهنگ لایک او آه بود. با خودم گفتم چه اسم باحالی بعد شروع کر دم به روخوان

بعد گفتن هر قسمت رو چه کسی بخونه وقتی اعلام کردند معلوم شد که دختری که ده سال توی کمپانی کاراموز بود بیشتر میخونه. ازش خوشم نمیومد پس تعجبی نداشت که بهش حسودی کنم/

آهنگ رو پخش کردن خیلی باحال بود یخورده تمرین کزدیم تا وقتی که تایم استراحت شد.

+ میشه یه چیزی بهت بگم نایون.

- داری شوخی میکین مینا معلومه که میتونی

+ پدر و برادرم میخوان باهات حرف بزنن.

- باشه هماهنگ کن یه روزی ببینمشون

+ مرسی عشقم

آه چقدر این مینا دختر خوبیه . داشتیم میرفتیم اتاق رقص که یکهو چهیونگ افتاد همه برگشتیم ببینیم چه خبر شده، بلند شد و گفت چیزی نیست.

فردا مرخصی بودیم مینا در زد و گفت:« بابام و داداشم فردا میخوان باهات حرف بزنن .»

به نشانه موافقت سر تکون دادم با خوشحالی رفت.

شب یکهو یه صدایی اومد بیدار شدم و رفتم دیدم که پایین ساختمون یه نفر وایستاده ترسیدم بدو بدو رفتم پایین و گفتم بله؟؟!!

یه مرد داشت میومد سمتم ترسیدم و عقب عقبی رفتم

+ نترس من بهت کاری ندارم، مومو هست؟؟

- بله، شما؟؟

+ پدرشم میشه بیدارش کنین کارم فوریه.

-چشم فقط یه دقه صبر کنین.

رفتم بالا.در اتاق مومو رو باز کردم و رفتم داخل.

+ مومو ، مومو

- چی شده،؟؟؟

+ هیچی بابات پایین منتظرته

رفت پایین و با گریه اومد بالا.بعد گفت :« نایون مامانم بیمارستانه دعا کن حالش خب بشه.» گفتم باشه و بعد مومو رفت. بعد از دیدن اشک مومو دیگه خوابم نبرد تا صبخ شد .

رفتم کافی شاپ . بابا و داداش مومو رو پیدا کردم و نشستم. واو چقدر داداشش جذاب بود.

+سلام من ایم نایون هستم

- سلام من شیومین هستم

٪ من هم لی هستم

- برای این گفتیم بیای چون دختر ما خیلی حساسه و نیاز به مراقبت بسیار داره خواستیم که

٪ خواستیم که تو مواظبش باشی

+ آها که اینطور باشه من مشکلی ندارم

پاشتم میرفتم سمت خونه که دیدم یه ماشین دنبالمه . برگشتم نگاه کردم دیدم داداش مینا هستش. وایستادم و گفتم چیزی شده؟؟

+ به عشق در نگاه اول اعتقاد داری؟؟

- اعتقاد دارم ولی فعلا نباید از این کارا کنم

+ ببین میشه کداقل یه بار لبات رو ببوسم

- نه گفتم که نمیشه ... مگه من ازت خوشم میادش

رفتم روبروی درخونمونو کلیدمو دراوردم و درو باز کردم..

هنوز نصفه نشده بود که

دستمو از مچم گرفت

برگشتمو گفتم. میدونی مزاحم شدی اقا؟ شاید دوست خواهرتونم ولی دلیل نمیشه

-من ... ببخشی وللی....عاشقت شدم دارم جدی میگم مثل این پسرای پلاس تو خیابون نیستم باورم کن

اینو گفتو بهم نزدیک ترشد...من خودمم خوشم میومد ازش..ولی ...دلمم میخواست ببوسمش..اخه تمام زیبایی‌هارو داشت با ادب هم بود..

عقبی رفتم تا جایی که چسبیدم به در شیشه‌‌‌ای جلوی خونه

-نگاهت یه چیز دیگه میگع دختر

+نه بابا پیشگوهم بودی نمیدونستم

-یدونه فقط

هول کردم...اولین بوسم جلو خونمون؟وای خدا ...سخته حوابش

تو تحلیلای مغزم گیر کرده بودم که یه چیزه نرم رو لبام حس کردم...

گرمای لبش با حالت نرمیش محشر بود...داشت خودمو از خودم بیخود میکرد پسره یه...

دستشو دور کمرم حلقه زد منو ب خودش چسبوند. ..

منم که دیدم دیگه دیر شده برایه هرکاری اومدم رو نوک انگشتام تا هم قد شیم

بعد از یه مدت پنج دقیقه‌‌‌ای قطع کرومو سریع خداحافظی کردمو رفتم خونه

رفتم خونه تا مینا رو دیدم دستش رو‌گرفتم و بردم توی اتاق.

+ مینا، داداشت تا خالا قرار گذاشته؟؟

- نه حتی از چهارقدمی‌دختر رد هم نشده

شابد براتون سوال باشه که چرا این سوال رو ازش پرسیدم چون اون از من خواست باهاش قرار بزارم. به مینا قضیه رو گفتم و اون بهم قول داد به هیچکس نگه

رابطه جنسی دهانی (اورال سکس)
نظرات این مطلب

تعداد صفحات : 5

آمار سایت
  • کل مطالب : 58
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 12
  • تعداد اعضا : 0
  • بازدید امروز : 61
  • بازدید کننده امروز : 50
  • باردید دیروز : 22
  • بازدید کننده دیروز : 14
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 261
  • بازدید ماه : 381
  • بازدید سال : 381
  • بازدید کلی : 55020
  • کدهای اختصاصی